راجرز واترز

راجر واترز (به انگلیسی: Roger Waters) (زاده‌ی۶ سپتامبر ۱۹۴۳)، خواننده، ترانه سرا و آهنگ‌ساز انگلیسی است. او در کنار نیک میسن و ریچارد رایت از اعضای موسس پینک فلوید بوده است. خلاقیت واترز در پدید آوردن سبک خاصی از موسیقی سایکدلیک راک موج جدیدی را در جامعه موسیقی دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی به راه انداخت. از واترز به عنوان یکی از خلاقترین آهنگسازان، ترانه سرایان و تهیه کنندگان تمام تاریخ موسیقی راک یاد می‌کنند.

او بین سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۵ به عنوان عضوی از گروه پینک فلوید و در پوشش نوازندهٔ گیتار بیس و خواننده فعالیت می‌کرد. پس از جدایی سید برت، وی به عنوان ترانه سرا و مفهوم دهنده اصلی آلبوم‌های پینک فلوید نقش عمده‌ای ایفا کرد و توانست در دههٔ ۷۰ میلادی همراه با پینک فلوید، با عرضه آلبوم‌های مفهومی نیمهٔ تاریک ماه، کاش این‌جا بودی، جانوران و دیوار موفقیت‌های بین‌الملی چشمگیری به دست آورد؛ به طوری‌ که تا سال ۲۰۱۳، این آلبوم‌ها بیش از ۲۵۰ نسخه در سرتاسر جهان فروخته‌اند که از این تعداد تنها ۷۴٫۵ میلیون نسخه مختص ایالات متحده بوده است. واترز در سال ۱۹۸۵ قصد انحلال پینک فلوید را داشت اما به دلیل اختلافات ایجاد شده بین اعضا پیرامون این مبحث، کار به دادگاه کشیده شد که در نهایت اعضا باقی‌مانده توانستند در سال ۱۹۸۷ حق استفاده از نام پینک فلوید را بدست آورند. حدود هجده سال تمام اعضا هیچ اجرایی با حضور هر چهار عضو پینک فلوید نداشتند.

واترز پس از ترک گروه، پروژه شخصی خود را شروع کرد و به ساخت آلبوم‌های استودیویی مزایا و معایب اتواستاپ زدن، رادیو کیاس و تفریح تا سرحد مرگ و اجرای کنسرت به صورت انفرادی روی آورد. او یکی از بزرگ‌ترین کنسرت‌های تاریخ به نام دیوار برلین را در سال ۱۹۹۰ (میلادی) بر‌گزار کرد که حدود ۲۰۰،۰۰۰ شنونده آن را از نزدیک به تماشا نشستند. او در سال ۱۹۹۶ وارد تالار مشاهیر راک اند رول ایالات متحده شد و در سال ۲۰۰۵ به تالار مشاهیر راک اند رول انگلستان راه پیدا کرد. در سال ۲۰۰۵، وی اُپرایی به نام کا ایرا*[۲] را نوشت که از موضوع انقلاب کبیر فرانسه الهام گرفته شده است. اواخر همان سال، ۲ ژوئیه در لندن، واترز در کنسرت لایو ۸*[۳] شرکت کرد و پس از ۲۴ سال، اجرایی را در کنار سه عضو دیگر پینک فلوید انجام داد. واترز از سال ۱۹۹۹ چندین تور به صورت شخصی برگزار کرده و در تور ۲۰۰۶-۲۰۰۸ به صورت کامل آلبوم پینک فلوید، نیمه تاریک ماه، را زنده اجرا کرد. او تور دیوار خود را در سال ۲۰۱۰ آغاز کرد و در سال ۲۰۱۱ گیلمور و میسن برای اجرای آلبوم در لندن به او پیوستند. این تور او در سال ۲۰۱۳ به پرسود ترین تور برگزار شده توسط یک هنرمند تک‌نفره تبدیل شد.

در سال ۱۹۸۰ واترز با ساخت یکی از آهنگ‌های کارتون انیمالیمپیک‌ها در ساخت موسیقی فیلم هم همکاری کرد. وی ترانه‌هایی نیز برای فیلم‌های «وقتی که باد می‌وزد» - ۱۹۸۶، ساخته جیمی تی موراکامی، «رفتار مضطربانه» - ۱۹۹۸ ساخته دیوید ناتر، «قدرت ذهن» - ۱۹۹۸ ساخته رابرت رودریگز، «افسانه ۱۹۰۰» - ۱۹۹۸ ساخته جوزپه تورناتوره، «شغل ایتالیایی» - ۲۰۰۳ ساخته گَری گرِی، «روز، شب بخیر» - ۲۰۰۳ ساخته مارکو بلوچیو، «قلاب و وال‌ها» - ۲۰۰۵ ساخته نوح بامبچ، «د. ی. و. ا. ن. ه.» - ۲۰۰۵ ساخته ژان مارک واله، «اربابان شهر سگی» - ۲۰۰۵ ساخته کاترین هاردویک، «رفتگان» - ۲۰۰۶ ساخته مارتین اسکورسیزی و «آخرین میمزی» - ۲۰۰۷ ساخته رابرت شای[۱] نیز اجرا کرده‌است.

واترز تا کنون چهار بار ازدواج کرده است: بار نخست در سال ۱۹۶۹ با دوست دوران کودکی خود «جودی تریم» ازدواج کرد که از این پیوند هیچ فرزندی ندارد و در سال ۱۹۷۵ از او جدا شد. سال بعد، او با «کارولین کریستی» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج اولین فرزند او، هری واترز، است که تبدیل به یک نوزانده کیبورد شد و از سال ۲۰۰۶ پدرش را در تورهایش همراهی می‌کند. همچنین آن‌ها صاحب دختری به نام ایندیا واترز شدند که به عنوان یک مدل حرفه‌ای کار می‌کند. راجر و کارولین در سال ۱۹۹۲ از یکدیگر جدا شدند و او سال بعد با «پریسکیلا فیلیپس» ازدواج کرد که آن‌ها پیش از طلاق در سال ۲۰۰۱، از این پیوند صاحب فرزندی به نام جک فلتچر شدند. واترز در سال ۲۰۱۲ با بازیگر و فیلم‌سازی به نام «لوری درنینگ» ازدواج کرده است.


واترز با نام اصلی جورج راجر واترز در کمبریج بزرگ شد. پدرش اریک فلچر واترز یک کمونیست و صلح طلب تند و تیز بود و در جنگ جهانی دوم جنگید و در نبردی در آنزیو در سال ۱۹۴۴، وقتی که راجر تنها ۵ ماه داشت، کشته شد. راجر به این فقدان در برخی از آثار خود، به خصوص برش نهایی که سال ۱۹۸۳ عرضه شد (که آن را به پدرش تقدیم کرد) و ترانه‌ای به نام وقتی ببرها آزاد شدند*[۴] و در فیلم دیوار*[۵] اشاره کرده‌است. هرچند وی در باره شخصیت مادر*[۶] در این فیلم، گفت که شباهتی به مادر خودش ندارد. بد گمانی به پادشاه و دولت، نظام آموزشی و سازمان‌های لشکری، در اکثر نوشته‌های واترز مشهود است. این موضوع به طور واضح در وقتی ببرها آزاد شدند، نشان بر این داشت که واترز به چه می‌اندیشد و چه کسی را مسؤل قربانی شدن پدرش در آنزیو می‌داند:

    "و شاه جورج پیر و مهربان، برای مادرم پیام فرستاد، وقتی که خبر مرگ پدرم را شنید.

    یادم میاد که اون شکل یه طومار بود و طلا کوب شده بود، فقط همین. و من یه روز توی کشوی عکس‌های قدیمی پیداش کردم، پنهان شده بود.
    و هنوز هم هروقت یادم میاد چشمام خیس میشند، اعلیحضرت اون رو با مهر لاستیکی مخصوصش مهر زده بود.

    همه جا تاریک بود و زمین یخ بسته بود وقتی که ببرها آزاد شدند.

    و هیچ کس از هنگ ارتش سلطنتی انگلستان زنده نموند. اونها پشت سر جا مونده بودند، بیشتر آنها مرده بودند و بقیه هم جان می‌کندند.
    و چنین بود که فرماندهی کل پدرم رو ازم گرفت."

 وبلاگ هنری